اهداف "اسرائيل" از جنگ با فلسطينيان
اهداف "اسرائيل" از جنگ با فلسطينيان
اهداف "اسرائيل" از جنگ با فلسطينيان
نويسنده: ماجد كيالي
آنچه "اسرائیل" در اراضی اشغالی به ویژه در نوار غزه مرتکب می شود از یک تجاوز که برای تحقق اهداف تاکتیکی مانند آزادی نظامی اسیر صهیونیست یا متوقف کردن حملات موشکی به مناطق صهیونیست نشین در جوار نوار غزه انجام می شود یا از ضربه زدن به زیرساخت های سازمان های مبارز، فراتر رفته است. آنچه اکنون اسرائیل مرتکب می شود، یک جنگ تمام عیار است که برای توصیف وضع کنونی می توان بکار برد.
چیزی که باید در اینجا به یاد داشته باشیم این است که این جنگ با توجه به میزان تجهیزات و جنگ افزارهایی که در آن بکار رفته و قدرت ضربات آن و نیز نوع اهداف در نظر گرفته شده، برای تحقق اهداف راهبردی سیاسی و ایجاد تغییر سیاسی بلندمدت در تعامل "اسرائیل" با فلسطینیان است به گونه ای که این امر بتواند به تقویت امنیت و موجودیت "اسرائیل" و نابودی موجودیت فلسطینیان یا دست کم به حاشیه راندن آن، منجر شود.
"اسرائیل" در این جنگ تمام عیار و ویرانگر و نابرابر علیه فلسطینیان اهداف راهبردی متعددی را دنبال می کند.
1. انزوا و نابودی دولت منتخب فلسطین به رهبری جنبش حماس مشابه تجربه انزوای یاسر عرفات رئیس تشکیلات خودگردان از سال 2002 میلادی.
"اسرائیل" ایجاد فشارهای خارجی و داخلی از طریق فشار نظامی و دشوار کردن زندگی فلسطینیان جهت تحریک آنان علیه دولت منتخب یا وادار ساختن حماس به خروج از دولت را دنبال می کند، اما با دست زدن به زور نظامی با واکنش های تندی روبرو شده است، زیرا این جنگ فلسطینیان را بر آن داشت تا اختلافات داخلی خود را کنار بگذارند و انجسام و وحدت خود را تقویت کنند و به دفاع از دولت خود برخیزند.
2. ضربه زدن نهایی به توان و زیرساخت های گروه های مبارز و ایجاد کمربندی های امنیتی جهت جلوگیری از ادامه حملات موشکی. در این راستا اسرائیل به اشغال مجدد مناطق دست می زند و بار دیگر به باتلاق غزه فرو خواهد رفت و حال آنکه در گذشته ای نه چندان دور تلاش های زیادی برای رهایی از هزینه های متعدد سیاسی و امنیتی و اخلاقی و جمعیتی این منطقه بکار برده بود.
3. محروم کردن فلسطینیان از استفاده از ثمرات توافق و همبستگی به ویژه پس از عبور از موانع متعدد اختلاف و دست یابی به توافق بر سر سند وفاق ملی پیشنهادی اسیران که ضمن بازگرداندن اعتبار فلسطینیان به آنان، شایستگی آنان را برای تعامل با روند سیاسی افزایش داده است که این امر می تواند مانع از اجرای سیاست های یکجانبه اولمرت باشد.
4. بازگرداندن ابهت ارتش (شکست خورده) اسرائیل به آن و به دست گرفتن ابتکار در واکنش به اقدامات فلسطینیان. عملیات فدایی که اخیرا در نزدیکی نوار غزه به اجرا درآمد، در بعد نظامی موفقیت های زیادی برای مبارزان فلسطینی در پی داشت.
ب: باقی نگه داشتن جنگ با فلسطینیان در بعد امنیتی آن جهت شانه خالی کردن از حضور در روند سازش به این بهانه که در طرف فلسطینی، شریک مناسبی برای صلح وجود ندارد و فلسطینیان شایستگی اداره اوضاع خود را ندارند و مشکل آنان از اشغالگری نشأت نگرفته است!
ج: ایجاد زمینه مناسب در افکار "اسرائیلی ها" و فلسطینیان و نیز در جامعه جهانی و منطقه برای تحمیل طرح جداسازی یکجانبه که وضعیت جدیدی در اراضی اشغالی ایجاد می کند و به اسرائیل امکان می دهد که مرزهایش را با مناطق فلسطینی به تنهایی و بدون توجه به نظر فلسطینیان ترسیم و تعیین کند و سازشی طولانی مدت با خواست یا بدون موافقت فلسطینیان ایجاد کند و این کار را به روش های زیر انجام دهد:
اولا، اسرائیل تلاش می کند که از طریق این جنگ، زمینه را برای جدایی از فلسطینیان فراهم کند و آن هم در اوج سرکوب آنان، تا آنکه عقب نشینی و جدایی از برخی از مناطق فلسطینی نشین در کرانه باختری برای اسرائیل شکستی مشابه آنچه در سال 2000 در جنوب لبنان و در سال 2005 در نوار غزه، متحمل شد، تلقی نشود.
برای نمونه، اسرائیل پس از عقب نشینی یکجانبه از نوار غزه هنوز نتوانسته است، احساس پیروزی در فلسطینیان را که این عقب نشینی را شکست "اسرائیل" تلقی می کنند، بپذیرد. پس از این عقب نشینی بود که جنبش مقاومت اسلامی حماس در انتخابات محلی و مجلس قانونگذاری به پیروزی رسید و کابینه منتخب فلسطین را تشکیل داد که این امر ضربه سهمگینی به "اسرائیل" تلقی می شود و این رژیم را بر آن داشت تا تمام توان خود را برای زیر فشار گذاشتن کابینه جدید و زمینه سازی برای اسقاط آن، بکار گیرد.
آنچه این نظر را در نزد صهیونیست ها تقویت کرد، تبدیل نوار غزه به منطقه ای برای شلیک موشک های دست ساز فلسطینیان به سوی مواضع و شهرهای صهیونیستی و نیز تلاش حماس برای تلفیق فعالیت های سیاسی و مبارزاتی خود بود. به همین سبب این جنگ یک بار دیگر به هدف در هم شکستن اراده فلسطینیان صورت گرفته است و اسرائیل تلاش می کند به فلسطینیان بفهماند که جدایی از آنان، نه امتیاز به فلسطینیان است و نه شکست در برابر آنان و هر تلاشی از سوی فلسطینیان برای ضربه زدن به "اسرائیل" ـ پس از جدایی ـ هزینه سنگینی برای آنان در پی خواهد داشت.
ثانیا: در بعد داخلی نیز، اولمرت رهبر حزب کادیما و نخست وزیر کابینه فعلی رژیم صهیونیستی درصدد آن است که طرح عقب نشینی یکجانبه خود را به احزاب ائتلافی در کابینه بقبولاند و مخالفان خود در جناح تندرو و راست متشکل از گروه های ملی گرا و مذهبی به سکوت وادار کند و بخش بیشتری از صهیونیست ها را به حمایت از طرح خود وادار کند تا آنان گمان کنند که او به شدت درصدد ایجاد امنیت برای صهیونیست و تقویت بعد ملی (یهودی) دولت "اسرائیل" و بهبود وجهه بین المللی این رژیم است.
ثالثا: در بعد خارجی نیز، اولمرت در این فضای جنگی تلاش می کند تا طرح عقب نشینی یکجانبه را ترویج دهد و به ویژه پس از آنکه آمریکا و انگلیس و کمیته چهارجانبه ملاحظات خود را بر این طرح اعلام کردند، آن را تنها برگه بازی در دست خود می داند و مدعی است که شریک مناسبی در طرف فلسطینی وجود ندارد و اسرائیل باید برای تعیین مرزها و دفاع از امنیت خود به تنهایی وارد عمل شود و سازشی یکجانبه را بر حسب مصالح و نگرش های خود به فلسطینیان تحمیل کند تا آنکه شرایط مناسبی جهت از سر گیری مذاکرات با فلسطینیان فراهم شود.
هدف دیگر اسرائیل در بعد خارجی این است که تغییراتی در سیاست خارجی آمریکا ایجاد کند تا سیاست های آمریکا تطابق بیشتری با سیاست های این رژیم داشته باشد به ویژه در آن بخش که آمریکا اعلام کرده است، ایجاد دمکراسی در منطقه عربی از اولویت های اصلی این کشور است، زیرا از نگاه اسرائیل این سیاست می تواند تاثیراتی منفی برای این رژیم در پی داشته باشد، چرا که ممکن است جریان های مخالف و دشمن "اسرائیل" در کشورهای عربی بر سر کار آیند.
منبع: البیان/ امارات
چیزی که باید در اینجا به یاد داشته باشیم این است که این جنگ با توجه به میزان تجهیزات و جنگ افزارهایی که در آن بکار رفته و قدرت ضربات آن و نیز نوع اهداف در نظر گرفته شده، برای تحقق اهداف راهبردی سیاسی و ایجاد تغییر سیاسی بلندمدت در تعامل "اسرائیل" با فلسطینیان است به گونه ای که این امر بتواند به تقویت امنیت و موجودیت "اسرائیل" و نابودی موجودیت فلسطینیان یا دست کم به حاشیه راندن آن، منجر شود.
"اسرائیل" در این جنگ تمام عیار و ویرانگر و نابرابر علیه فلسطینیان اهداف راهبردی متعددی را دنبال می کند.
1. انزوا و نابودی دولت منتخب فلسطین به رهبری جنبش حماس مشابه تجربه انزوای یاسر عرفات رئیس تشکیلات خودگردان از سال 2002 میلادی.
"اسرائیل" ایجاد فشارهای خارجی و داخلی از طریق فشار نظامی و دشوار کردن زندگی فلسطینیان جهت تحریک آنان علیه دولت منتخب یا وادار ساختن حماس به خروج از دولت را دنبال می کند، اما با دست زدن به زور نظامی با واکنش های تندی روبرو شده است، زیرا این جنگ فلسطینیان را بر آن داشت تا اختلافات داخلی خود را کنار بگذارند و انجسام و وحدت خود را تقویت کنند و به دفاع از دولت خود برخیزند.
2. ضربه زدن نهایی به توان و زیرساخت های گروه های مبارز و ایجاد کمربندی های امنیتی جهت جلوگیری از ادامه حملات موشکی. در این راستا اسرائیل به اشغال مجدد مناطق دست می زند و بار دیگر به باتلاق غزه فرو خواهد رفت و حال آنکه در گذشته ای نه چندان دور تلاش های زیادی برای رهایی از هزینه های متعدد سیاسی و امنیتی و اخلاقی و جمعیتی این منطقه بکار برده بود.
3. محروم کردن فلسطینیان از استفاده از ثمرات توافق و همبستگی به ویژه پس از عبور از موانع متعدد اختلاف و دست یابی به توافق بر سر سند وفاق ملی پیشنهادی اسیران که ضمن بازگرداندن اعتبار فلسطینیان به آنان، شایستگی آنان را برای تعامل با روند سیاسی افزایش داده است که این امر می تواند مانع از اجرای سیاست های یکجانبه اولمرت باشد.
4. بازگرداندن ابهت ارتش (شکست خورده) اسرائیل به آن و به دست گرفتن ابتکار در واکنش به اقدامات فلسطینیان. عملیات فدایی که اخیرا در نزدیکی نوار غزه به اجرا درآمد، در بعد نظامی موفقیت های زیادی برای مبارزان فلسطینی در پی داشت.
اهداف راهبردی بلند مدت اسرائیل در این جنگ:
ب: باقی نگه داشتن جنگ با فلسطینیان در بعد امنیتی آن جهت شانه خالی کردن از حضور در روند سازش به این بهانه که در طرف فلسطینی، شریک مناسبی برای صلح وجود ندارد و فلسطینیان شایستگی اداره اوضاع خود را ندارند و مشکل آنان از اشغالگری نشأت نگرفته است!
ج: ایجاد زمینه مناسب در افکار "اسرائیلی ها" و فلسطینیان و نیز در جامعه جهانی و منطقه برای تحمیل طرح جداسازی یکجانبه که وضعیت جدیدی در اراضی اشغالی ایجاد می کند و به اسرائیل امکان می دهد که مرزهایش را با مناطق فلسطینی به تنهایی و بدون توجه به نظر فلسطینیان ترسیم و تعیین کند و سازشی طولانی مدت با خواست یا بدون موافقت فلسطینیان ایجاد کند و این کار را به روش های زیر انجام دهد:
اولا، اسرائیل تلاش می کند که از طریق این جنگ، زمینه را برای جدایی از فلسطینیان فراهم کند و آن هم در اوج سرکوب آنان، تا آنکه عقب نشینی و جدایی از برخی از مناطق فلسطینی نشین در کرانه باختری برای اسرائیل شکستی مشابه آنچه در سال 2000 در جنوب لبنان و در سال 2005 در نوار غزه، متحمل شد، تلقی نشود.
برای نمونه، اسرائیل پس از عقب نشینی یکجانبه از نوار غزه هنوز نتوانسته است، احساس پیروزی در فلسطینیان را که این عقب نشینی را شکست "اسرائیل" تلقی می کنند، بپذیرد. پس از این عقب نشینی بود که جنبش مقاومت اسلامی حماس در انتخابات محلی و مجلس قانونگذاری به پیروزی رسید و کابینه منتخب فلسطین را تشکیل داد که این امر ضربه سهمگینی به "اسرائیل" تلقی می شود و این رژیم را بر آن داشت تا تمام توان خود را برای زیر فشار گذاشتن کابینه جدید و زمینه سازی برای اسقاط آن، بکار گیرد.
آنچه این نظر را در نزد صهیونیست ها تقویت کرد، تبدیل نوار غزه به منطقه ای برای شلیک موشک های دست ساز فلسطینیان به سوی مواضع و شهرهای صهیونیستی و نیز تلاش حماس برای تلفیق فعالیت های سیاسی و مبارزاتی خود بود. به همین سبب این جنگ یک بار دیگر به هدف در هم شکستن اراده فلسطینیان صورت گرفته است و اسرائیل تلاش می کند به فلسطینیان بفهماند که جدایی از آنان، نه امتیاز به فلسطینیان است و نه شکست در برابر آنان و هر تلاشی از سوی فلسطینیان برای ضربه زدن به "اسرائیل" ـ پس از جدایی ـ هزینه سنگینی برای آنان در پی خواهد داشت.
ثانیا: در بعد داخلی نیز، اولمرت رهبر حزب کادیما و نخست وزیر کابینه فعلی رژیم صهیونیستی درصدد آن است که طرح عقب نشینی یکجانبه خود را به احزاب ائتلافی در کابینه بقبولاند و مخالفان خود در جناح تندرو و راست متشکل از گروه های ملی گرا و مذهبی به سکوت وادار کند و بخش بیشتری از صهیونیست ها را به حمایت از طرح خود وادار کند تا آنان گمان کنند که او به شدت درصدد ایجاد امنیت برای صهیونیست و تقویت بعد ملی (یهودی) دولت "اسرائیل" و بهبود وجهه بین المللی این رژیم است.
ثالثا: در بعد خارجی نیز، اولمرت در این فضای جنگی تلاش می کند تا طرح عقب نشینی یکجانبه را ترویج دهد و به ویژه پس از آنکه آمریکا و انگلیس و کمیته چهارجانبه ملاحظات خود را بر این طرح اعلام کردند، آن را تنها برگه بازی در دست خود می داند و مدعی است که شریک مناسبی در طرف فلسطینی وجود ندارد و اسرائیل باید برای تعیین مرزها و دفاع از امنیت خود به تنهایی وارد عمل شود و سازشی یکجانبه را بر حسب مصالح و نگرش های خود به فلسطینیان تحمیل کند تا آنکه شرایط مناسبی جهت از سر گیری مذاکرات با فلسطینیان فراهم شود.
هدف دیگر اسرائیل در بعد خارجی این است که تغییراتی در سیاست خارجی آمریکا ایجاد کند تا سیاست های آمریکا تطابق بیشتری با سیاست های این رژیم داشته باشد به ویژه در آن بخش که آمریکا اعلام کرده است، ایجاد دمکراسی در منطقه عربی از اولویت های اصلی این کشور است، زیرا از نگاه اسرائیل این سیاست می تواند تاثیراتی منفی برای این رژیم در پی داشته باشد، چرا که ممکن است جریان های مخالف و دشمن "اسرائیل" در کشورهای عربی بر سر کار آیند.
منبع: البیان/ امارات
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}